آنکه می نشیند
قاچی از آسمان سهم اوست
و آنکه می ایستد ، نیمی
تنها ، آنکه پشت به خاک می کند
پرنده ای می شود
که تمام آسمان
در چشم هایش می گنجد!
سکوت ؛ خطرناکتر از حرفهای نیشدار است !
بدون شک کسی که سکوت میکند
روزی حرفهایش را سر نوشت به شما خواهد گفت ....
چه قدر عاطفه تنهاست بین آدمها
کسی به حال شقایق دلش نمی سوزد
و او هنوز شکوفاست بین آدمها
کسی به نیت دل ها دعا نمی خواند
غروب زمزمه پیداست بین آدمها
چه می شود همه از جنس آسمان باشیم
طلوع عشق چه زیباست بین آدمها
تمام پنجره ها بی قرار بارانند
چه قدر خشکی و صحراست بین آدمها
به خاطر تو سرودم چرا که تنها تو
دلت به وسعت دریاست بین آدمها
ای یار بی همتای من ،سرمایه سودای من
گر بی تو مانم وای من، وای از دل سودائیم
... جان گشته سرتا پا تنم ،از ظلمت تن ایمنم
شــد آفـتاب روشنـم ،پـیدا بــه نـاپـیدائیم
مـن از هـوسها رسته ام ،از آرزوها جسته ام
مـرغ قفس بشکسته ام ،شادم ز بـی پروائیم
دانـی کـه دلدارم تـوئی ،دانم خریدارم توئی
یـارم توئی ،یارم توئی ،شادی از این شیدائیم
آن رشک ماه و مشتری ،آمد بصد افسونگری
گفتم به "زهره" ننگری ،ای دولت بیناییم
"منصوره اتابکی"
تا در طلب گوهر کانی کانی
این نکتهی رمز اگر بدانی دانی مولانا
تا در هوس لقمهی نانی نانی
هر چیزی که در جستن آنی آنی
گویی که در برابر چشمم مصوری
فکرم به منتهای جمالت نمیرسد
...
کز هر چه در خیال من آمد نکوتری....
سعدی
هر انسانی را بیان کامل نفس یا طرح الهی است که عامل توانگری او و همان تقدیر اوست.
این توفیق در ذهن الهی دارای صورتی است کامل و در انتظار تا آدمی آن را باز شناسد.
یعنی جایی هست که تنها او باید پر کند، نه کس دیگر و کاری هست که تنها او باید انجام دهد نه کس دیگر.
از اینرو والاترین خواهش انسانی، آگاهی از طرح الهی زندگی خویشتن است یا دیدن این طرح است.
زیرا شاید آدمی صاحب استعدادی شگفت انگیز باشد نهفته در زرفترین زوایای وجود و کوچکترین تصوری از آن نداشته باشد.
آن طرح کامل سلامت، ثروت، محبت، سعادت و بیان کامل نفسی را در برمی گیرد.
این عرصه از حیاتست که شادمانی تمام عیار به بار می آورد.
قریب به اتفاق انسانها از این طرح دور افتاده اند بعضی ها به محض اینکه آگاهی از طرح زندگی خود را می طلبند،
زندگیشان دچار دگرگونی شده شرایطی تازه و اعجاب انگیز جایگزین اوضاع قدیم می شود.
پدر و مادر هرگز نباید شغل یا حرفه ای را به فرزندان خود تحمیل کنند، باید طرح الهی را برای آنها طلبید "
آنچه اراده خدا است کرده شود" طریق خود را به خداوند بسپارید،
او طریقهایت راراست خواهد کرد در همه راهها او را بشناسید. احساس حضور خدا را به عادت تبدیل کنید.
جنگها و صف جنگ آدمی است بر ضد اندیشه های فانی و دشمنان شخص اهل خانه او هستند انسان باید دقت کند تا آن غلام
شریر (ضمیر نیمه هوشیار) بیکاره نباشد که استعدادش را مدفون کند برای عدم استفاده از توانایی خود تاوانی مهیب باید پرداخت.
اغلب ترس است که میان آدمی و بیان کامل نفس جدایی می افکند.
با شفا و شفاعت یا تکرار کلمات تاکیدی یا با پیش تاختن بسوی آن چیزی که از آن می هراسید می توانید بر ترس خود غلبه کنید
و قانون حمایت را بطلبید. ترسان و هراسان نباشید خاموش بایستید و نجات خداوند را که با شماست ببینید،
زیرا خداوند عقل کل است. قدرت یعنی تعادل و توازن، زیرا به قدرت خدا مجال می دهید تا به درون آدمی بشتابد
و آنچه را که رضامندی او را به جا می آورد اراده کند و به انجام رساند.
انسان خلق می کند، به روشنی فکر می کند، به سرعت تصمصم می گیرد،
و کوچکترین مسئله از چشمشم مخفی نمی ماند. خشم نمی گذارد که انسان جلو چشم خود را ببیند،
خون را مسموم می کندو ریشه همه امراض است.
اسان هر چه بطلبد صورتی است کامل که پیشاپیش در ذهن الهی
نقش بسته است و باید در "پرتو الهی و به طرز عالی"
عینیت یابد.
آدمی باید شکر بجای آورد که خواسته اش را پیشاپیش در عرصه غیبی
ستانده و مجدانه برای دریافت آن در عرصه عینی تدارک ببیند.
هر گاه آدمی با ایمان بطلبد باید بستاند زیرا خدا چاره ساز است و تدابیر خود را می آفریند.
برخی از مردم بخشندگانی خوشدل و مطبوع اما گیرندگانی نامطبوع می باشند و هدایا را نمی پذیرند
یا به دلایل غرور یا به دلایل منفی دیگر از اینرو راهها و چاره ها را مسدود و سرانجام خود را در کمبود یا تنگدستی می یابند.
اگر نپذیرید از قانون تخلف ورزیده اید. زیرا همه هدایا از جانب خـــدا می اآیند و انسانها تنها وسیله اند.
آدمی باید آنچه را که در ازای کار خودش به او باز می گردد در نهایت لطف بپذیرد و دهنده هدیه را ثروتمند و توانگر ببیند،
زیر باران نعمتی که بر سرش می بارد، همین اندیشه برای او برکت می آورد.
خداوند گیرنده مطبوع را به اندازه بخشنده خوشدل دوست دارد. آدمی باید بی هیچ چشمداشتی ببخشد،
حتی فکر تنگدستی نیز نباید از سر انسان بخشنده بگذرد.
چرا انسانی سالم و ثروتمند و انسانی دیگر بیمار و فقیر بدنیا می آید؟
هر معلولی را زاییده علتی است و چیزی بنام تصادف وجود ندارد.
پاسخ قانون تناسخ است. زیرا آدمی از تولدها و مرگهای بیشماری می گذرد،
تا از حقیقتی آگاه گردد که او را می رهاند. آدمی به دلیل آرزویی برنیامده
به عالم خاکی باز می گردد تا دیون کارمایی خود را بپردازد یا تقدیرش را به انجام رساند.
ذهن نیمه هوشیار انسان سالم و ثروتمند (بدنیا آمده) در زندگی گذشته اش تصاویر
سلامت و ثروت را نقش کرده است و انسان فقیر و بیمار ، تصاویر فقر و بیماری را .
روزگاران قدیم زنی که به تنهایی و پیاده سفر می کرد در عبور از کوهستان سنگ گرانقیمتی پیدا کرد.
روز بعد او به مسافری گرسنه برخورد کرد،
آن زن کیف خود را باز کرد و مقداری غذا به او داد ولی آن مسافر سنگ گرانقیمت را دید و از زن خواست تا آن را به او بدهد.
و زن عاقل بدون درنگ سنگ باارزش را به او داد.
مرد مسافر به سرعت از آنجا دور شد و از شانس خوب خود بسیار شادمان گشت.
او می دانست آن سنگ آنقدر ارزش دارد که تا آخر عمر با خیال راحت زندگی بی دردسر و پرنعمت را داشته باشد.
چند روزی گذشت ولی طمع مرد او را راحت نمی گذاشت و مرتب با خود می گفت اگر او چنین سنگ
باارزشی را به این سادگی به من داد پس اگر از او می خواستم بیش از این به من می داد.
بنابراین مرد بازگشت و با سختی فراوان آن زن را پیدا کرد سنگ گرانقیمت را به او بازگرداند و به او گفت:
من خیلی فکر کردم و می دانم که این سنگ چقدر ارزش دارد اما من او را به تو باز می گردانم
به این امید که چیزی به من بدهی که از این سنگ باارزشتر باشد.
زن عاقل گفت: از من چه می خواهی؟ مرد گفت: همان چیزی که باعث شد به این راحتی از این همه ثروت چشم پوشی کنی!
زن پاسخ داد: قناعت. به همین دلیل است که می گویند افراد ثروتمند و یا فقیرند
به خاطر آنچه هستند نه آنچه دارند.
ما با آنچه بدست می آوریم زندگی می کنیم و با آنچه می بخشیم یک زندگی می سازیم.
من و شما و همه انسانها به نوبه خود پیروز هستیم ، ولی بعضی از این خصوصیت های مشترک باعث پررنگ تر شدن پیروزی هایمان میشوند
که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم
امید است که اگر حتی بعضی از این موارد تا کنون کمرنگ بوده اند ، از این به بعد ملکه ذهن و الگوی رفتاریمان باشند
1) من و شما فرصتهایی را میبینیم و پیدا میکنیم که دیگران آنها را نمی بینند.
2) از مشکلات درس می گیریم، در حالی که دیگران فقط مشکلات را می بینیم.
3) روی راه حل ها تمرکز می کنیم.
4) هوشیارانه و روشمندانه موفقیتمان را می سازیم، در زمانی که دیگران آرزو می کنند موفقیت به سراغشان آید.
5) مثل بقیه ترس هایی داریم ، ولی اجازه نمی دهیم ترس ما را کنترل و محدود کند.
6) سوالات درستی از خود می پرسیم ، سوال هایی که ما را در مسیر مثبت ذهنی و روحی قرار می دهد.
7) به ندرت از چیزی شکایت می کنیم و انرژی مان را به خاطر آن از دست نمی دهیم.
همه چیزهایی که شکایت کردن باعث آن است فقط قرار دادن فرد در مسیر منفی بافی و بی ثمر بودن است.
8) سرزنش نمی کننیم (واقعا فایده اش چیست؟) ما مسوولیت کارهایمان و نتایج کارهایمان را تماما به عهده می گیریم.
9) وقتی ناچاریم از ظرفیتی بیش از حد ظرفیت مان استفاده کنیم همیشه راهی را برای بالا بردن ظرفیتمان پیدا می کنیم
و بیشتر از ظرفیتمان از خود توقع داریم. ما از آنچه داریم به نحو کارآمدتری استفاده می کنیم.
10) همیشه مشغول، فعال و سازنده هستیم. هنگامی که اغلب افراد در حال استراحت هستند
ما برنامه ریزی ، تامل و فکر می کنیم ، تا وقتی که کارمان را انجام می دهیم استرس کمتری داشته باشیم.
11) خودمان را با افرادی که با ما هم فکر هستند متحد می کنیم (کار تیمی همگن). ما اهمیت و ارزش قسمتی از یک گروه بودن را می دانیم.
12) بلندپرواز هستیم و دوست داریم حیرت انگیز باشیم. ما هوشیارانه انتخاب می کنیم
تا بهترین نوع زندگی را داشته باشیم و نمی گذاریم زندگی مان اتوماتیک وار سپری شود.
13) به وضوح و دقیقا می دانیم که چه چیزی در زندگی می خواهیم و چه نمی خواهیم ،
ما بهترین واقعیت را دقیقا برای خودمان مجسم و طراحی می کنیم (با تمام جزییات) به جای اینکه صرفا تماشاگر زندگی باشیم.
14) بیشتر از آنکه تقلید کنیم، نوآوری می کنیم (ولی از تجربه دیگران نهایت استفاده را میکنیم).
15) در انجام کارهایمان امروز و فردا نمی کنیم و زندگی مان را در انتظار رسیدن بهترین زمان برای انجام کاری از دست نمی دهیم.
16) ما دانش آموزان مدرسه زندگی هستیم و همواره برای یادگیری روی خودمان کار می کنیم ،
فرقی نمیکند در مسافرت باشیم در دانشگاه باشیم و یا در زندان.
ما از راه های مختلفی مثل تحصیلات آموزشگاهی، دیدن و شنیدن، پرسیدن، خواندن و تجربه کردن یاد می گیریم.
17) همیشه دو نیمه خالی و نیمه پر لیوان را می بینیم و با در نظر گرفتن نیمه خالی و امید به نیمه پر توانایی پیدا کردن راه درست را داریم.
18) دقیقا می دانیم که چه کاری باید انجام دهنیم و زندگی شان را با از شاخه ای به شاخه ای دیگر پریدن از دست نمی دهیم
(اگر هم تنوع پذیر و یا با انرژی مفرط هستیم ، با گسترش همان شاخه و استفاده از تجربیات بدست آمده ادامه میدهیم).
19) ریسک های حساب شده ای انجام می دهیم؛ ریسک های مالی، احساسی و شغلی.
20) با مشکلات و چالش هایی که برایمان پیش می آید سریع و تاثیرگذار روبه رو می شویم
و هیچ وقت در مقابل مشکلات سرمان را زیر برف نمی کنیم. با چالش ها روبه رو می شویم و از آنها برای پیشرفت خودمان بهره می بریم.
21) منتظر قسمت و سرنوشت و شانس نمی مانیم تا آینده مان را رقم بزنیم. آما بر این باوریم
که با تعهد و تلاش و فعالیت، بهترین زندگی را برای خودمان می سازند ،
درست است که هیچ اتفاقی در این دنیا بیدلیل نیست ولی اتفاقات وسرنوشتمان را خودمان تعیین میکنیم ، درست به مانند یک بازی شطرنج.
22) وقتی بیشتر مردم کاری نمی کنند؛ ما مشغول فعالیت هستیم. ما قبل از اینکه مجبور به کاری بشویم، عمل می کنیم.
23) بیشتر از افراد معمولی روی احساسات مان کنترل داریم.
ما همان احساساتی را دارنم که دیگران دارند ولی هیچ گاه برده احساساتمان نمی شویم ،
حتی اگر صلاح باشد احساساتمان را تا نهایتش خرج میکنیم.
24) حتی اگر خجالتی یا درون گرا باشیم ولی با تمرین ارتباط گرهای خوبی هستیم و روی رابطه ها کار می کنیم
(یکی از رموز جدید کشف شده در پیروزی وجود ارتباطات موثر اشخاص است).
25) برای زندگیمان برنامه داریم و سعی می کنیم برنامه مان را عملی کنیم ،
زندگی ما از کارهای برنامه ریزی نشده و نتایج اتفاقی عاری است.
26) در زمانی که بیشتر مردم به هر قیمتی می خواهند از رنج کشیدن و بودن در شرایط سخت اجتناب کنند،
من و شما قدر و ارزش کار کردن و بودن در شرایط سخت را می فهمیم ، ما عاشق سختی هستیم ،
مانند شخص ورزشکاری که با ریاضت کشیدن و احساس ساخته شدن نهایت لذت را میبرد.
27) ارزش های زندگی مان معلوم است و زندگی مان را روی همان ارزش ها بنا می کنیم ، ما میدانیم چه هستیم.
28) تعادل داریم. وقتی از لحاظ مالی پیروز هستیم، می دانیم که پول و موفقیت مترادف نیستند.
ما می دانیم افرادی که فقط از نظر مالی در سطح مطلوبی قرار دارند، موفق نیستند.
این در حالی است که خیلی ها خیال می کنند پول همان موفقیت است.
ولی ما دریافته ایم که پول هم مثل بقیه چیزها یک وسیله است برای دستیابی به موفقیت و پیروزی.
29) اهمیت کنترل داشتن روی خود را درک کرده ایم. ما بسیار قوی هستیم و
از اینکه راهی را می رویم که کمتر کسی می تواند برود، شاد می شویم.
30) از خودمان مطمئن هستیم و به احساسات ناشی از اینکه کجا زندگی می کنیم
و چه داریم و چه طور به نظر می رسیم، توجهی نداریم.
31) دست و دل باز و مهربان هستیم و از اینکه به دیگران کمک می کنیم
تا به خواسته هایشان برسند خوشحال می شویم.
32) متواضع هستیم و اشتباهات مان را با خوشحالی می پذیریم و به راحتی عذرخواهی می کنیم.
ما از توانایی هایمان خاطر جمع هستیم ولی به آن مغرور نمی شویم. ما خوشحال می شویم
که از دیگران بیاموزیم و از اینکه به دیگران کمک می کنیم تا خوب به نظر برسند بیشتر از کسب افتخارات شخصی مان لذت می بریم.
33) انعطاف پذیر هستیم و تغییر را غنیمت می شماریم. وقتی وضعیتی پیش می آید
که عادت ها و آسایش روزمره مان را بر هم می زند از آن استقبال می کنیم و با آغوش باز وضعیت جدید و ناشناس را می پذیریم ،
چرا که میدانیم تغییرات و سازگاری با آنها راز بقاست.
34) همیشه سلامت جسمانی خودمان را در وضعیت مطلوبی نگه می داریم و می دانیم که بدنمان خانه ای است
که در آن زندگی می کنیم و به همین خاطر، سلامت جسمانی برای ما خیلی مهم است.
35) موتور بزرگ و پرقدرتی داریم. سخت کار می کنیم و تنبلی نمی کنیم.
36) همیشه منتظر بازتاب کارهایمان هستیم ، چرا که بخوبی درک کرده ایم که از ماست که برماست.
37) با افراد بدذات و غیرموجه نشست و برخاست نمی کنیم.
38) وقت مان و انرژی مان را روی وضعیت هایی که از کنترل مان خارج است صرف نمی کنیم
(مانند مسائل بیهوده سیاسی و مسائل کلان خارج از کنترل).
39) کلید خاموش روشن داریم. می دانیم چگونه استراحت کنیم و ریلکس شویم ،
از زندگی مان لذت می بریم و سرگرم می شویم.
40) آموخته هایمان را تمرین می کنیم. درباره تئوری های عجیب و غریب خیالبافی نمی کنیم
بلکه واقع بینانه زندگی می کنیم.
سراغت را می گرفتند
نمی دانستم، وقت رفتن
دل کوچک آنها را نیز با خود برده ای
حالا من
... زبان گنجشک ها، را می فهمم
.: Weblog Themes By Pichak :.