آب از سرچشمه گل آلود است،
یا خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج ؛
کار از اول بی بنیاد طرح ریزی شده !
مصداق بی کفایتی و تدبیر نادرست شخصی که در رأس آن امور بوده است، سرچشمه می گیرد؛
چرا که تا آب از سرچشمه گل آلود نباشد، تیرگی به آن نمی گذرد و زلالی و روانی آن حفظ می شود
ضرب المثل آب از سرچشمه گل آلود است، از زبان بیگانه به فارسی ترجمه شده است
خلفای اموی جمعا 14 نفر بوده اند که ازسال 41 تا 136 هجری درسرزمین پهناور اسلامی خلافت کرده اند
در میان ایشان هیچ یک در مقام فضیلت و تقوی همتای خلیفه ی هشتم، عمر بن عبداعزیز، نبوده است
این خلیفه تعالیم اسلامی را تمام و کمال اجراء می کرده است؛ دوران کوتاه خلافتش توام با عدل و داد بود و بدون تکلف و تجمل زندگی می کرد
روزی این خلیفه از عربی شامی پرسید : عا ملا ن من در دیار شما چه می کنند و رفتارشان چه گونه است ؟
عربشامی با تبسمی رندانه جواب داد : « اذا طابت العین، عذبت الانهار » ،یعنی چون آب در سرچشمه صاف و زلال باشد،
در نهرها و جویبارها نیز صاف وزلال خواهد بود. میرخواند این سخن را از افلاطون می داند که فرمود:
پادشاه مانند جوی بسیار بزرگ آب است که به جوی های کوچک منشعب می شود
آب از سرچشمه گل آلود است، یا خشت اول چون نهد معمار کج تاثریا میرود دیوار کج ؛ کار از اول بی بنیاد طرح ریزی شده! مصداق بی کفایتی و تدبیر نادرست شخصی که در رأس آن امور بوده است، سرچشمه می گیرد؛ چرا که تا آب از سرچشمه گل آلود نباشد، تیرگی به آن نمی گذرد و زلالی و روانی آن حفظ می شود ضرب المثل آب از سرچشمه گل آلود است، از زبان بیگانه به فارسی ترجمه شده است خلفای اموی جمعا 14 نفر بوده اند که ازسال 41 تا 136 هجری درسرزمین پهناور اسلامی خلافت کرده اند در میان ایشان هیچ یک در مقام فضیلت و تقوی همتای خلیفه ی هشتم، عمر بن عبداعزیز، نبوده است این خلیفه تعالیم اسلامی را تمام و کمال اجراء می کرده است؛ دوران کوتاه خلافتش توام با عدل و داد بود و بدون تکلف و تجمل زندگی می کرد روزی این خلیفه از عربی شامی پرسید : عا ملا ن من در دیار شما چه می کنند و رفتارشان چه گونه است ؟ عربشامی با تبسمی رندانه جواب داد : « اذا طابت العین، عذبت الانهار » ،یعنی چون آب در سرچشمه صاف و زلال باشد، در نهرها و جویبارها نیز صاف وزلال خواهد بود. میرخواند این سخن را از افلاطون می داند که فرمود: پادشاه مانند جوی بسیار بزرگ آب است که به جوی های کوچک منشعب می شود پس اگر آنجوی بزرگ شیرین باشد، آب جوی های کوچک را بدان منوال توان یافت و اگر تلخباشد، همچنان فریدالدین عطارنیشابوری این سخن را به عارف عالیقدر ابو علی شقیق بلخی نسبت می دهد که چون قصد کعبه کرد و به بغداد رسید، هارون ارشید او را بخواند و گفت : مراپندی ده ! شقیق ضمن مواعظ حکیمانه گفت : تو چشمه ای و عمال جوی ها اگرچشمه روشن بود، تیرگی جوی ها زیان ندارد، اما اگر چشمه تاریک بود، بهروشنی جوی هیچ امید نبود.در هر صورت این سخن از هرکس و هر کشوری باشد، ابتدا به زبان عرب در آمده و ار آن جا به زبان فارسی منتقل گردیده است . ولی به مصداق " الفضل للمتقدم " باید ریشه ی عبارت بالا را از گفتارافلاطون دانست که بعد ها متاخران آن را به صور و اشکال مختلف در آورده اند

هنگامی کسی بدون آینده نگری دچار مشکلی میشود و یا هنگامی کسی برای آینده برنامهریزی میکند، گفته میشود: "علاج واقعه را قبل از وقوع حادثه باید کرد"
در زمانهای دور کشتی دچار توفان شد و مسافران کشتی ...همه غرق شدند. در میان مسافران، تنها یه نفر زنده ماند و وقتی چشم را باز کرد
در دروازهی شهر گروه زیادی از مردم ایستاده بودند. همه به سوی او رفتند و با احترام او را یکراست
مرد مسافر که عاقل بود، دانست اشکالی در کار است و سعی کرد به این راز پی ببرد .
پیرمرد ، به او گفت: معمولاً شاهان وقتی چندسال بر سر قدرت میمانند، ظالم میشوند.
مسافر فهمید که چه سرنوشت تلخی در پیش روی اوست.
یکسال گذشت، وقتی شاه خوابیده بود ، مردم بدون حرف و گفتگو شاهی را که یکسال پادشاهیاش به سر آمده بود از قصر بردند و به دریا انداختند.
او در تاریکی شب شنا کرد تا به یکی از قایقهایی که دستور داده بود آن دور و برها منتظرش باشند رسید.
وقتی به قصر رسید پیرمرد به استقبالش آمد و گفت:وقتی مطمئن شدی که واقعهی به دریا افتادن اتفاق خواهد افتاد
من به خود میگویم:
«چه کسی باور کرد
جنگل جان مرا
آتش عشق تو خاکستر کرد؟»
با من اکنون چه نشستنها، خاموشیها،
با تو اکنون چه فراموشیهاست.
چه کسی میخواهد
من و تو «ما» نشویم
خانهاش ویران باد!
من اگر «ما» نشوم، تنهایم
تو اگر «ما» نشوی،
ـ خویشتنی
از کجا که من و تو
شور یکپارچگی را باز برپا نکنیم
از کجا که من و تو
مُشتِ رسوایان را وا نکنیم.
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمیخیزند
من اگر بنشینم
تو اگر بنشینی
چه کسی برخیزد؟
چه کسی با دشمن بستیزد؟
چه کسی
پنجه در پنجه هر دشمنِ دون
ـ آویزد
"لئوناردو داوینچی" موقع کشیدن تابلو "شام آخر" دچار مشکل بزرگی شد. او میبایست "خیر و نیکی" را به شکل "عیسی" و بدی را به شکل "یهودا"(که از یاران عیسی (ع) بود و هنگام شام تصمیم گرفت به او خیانت کند) تصویر میکرد. کار را نیمه تمام رها کرد تا مدلهای آرمانیش را پیدا کند.
روزی در مراسم همسرائی ، تصویر کامل مسیح را در چهره یکی از آن جوانان یافت. جوان را به کارگاهش دعوت کرد و از چهره اش اتودها و طرح هائی برداشت.
سه سال گذشت. تابلوی "شام آخر" تقریبا تمام شده بود ، اما داوینچی برای "یهودا" هنوز مدل مناسبی پیدا نکرده بود. کاردینال ، مسئول کلیسا کم کم به او فشار می آورد که نقاشی دیواری را زودتر تمام کند ، داوینچی پس از مدتها جست وجو ، جوان شکسته ، ژنده پوش و مستی را در جوی آبی یافت ! ازدستیارانش خواست تا اورا به کلیسا آورند ، چون دیگر فرصتی برای طرح برداشتن از او نداشت.
گدا را که نمی دانست چه خبر است به کلیسا آوردند. دستیارانش او را سرپا نگه داشتند و درهمان وضعیت داوینچی از خطوط بی تقوائی ، گناه و خودپرستی که به خوبی بر آن چهره نقش بسته بودند ، نسخه برداری کرد.
وقتی کار تمام شد ، گدا که دیگر مستی ازسرش پریده بود ؛ چشمهایش را باز کرد و نقاشی را پیش رویش دید و با آمیزه ای از شگفتی و اندوه گفت :
"من تابلو را قبلا دیده ام !!!"
داوینچی شگفت زده پرسید :
کجا ؟!
جوان ژنده پوش گفت :
"سه سال پیش ، قبل ازاینکه همه چیزم را از دست بدهم ، موقعی که در یک گروه همسرائی آواز میخواندم ، زندگی پراز رویائی داشتم و هنرمندی از من دعوت کرد که مدل نقاشی چهره "عیسی" شوم !"
انگاه عظمت را نه در توانایی خود
نه در قدرت پاسخ انچه به تو میرسد
که در عظمت امواجی خواهی یافت
که تو ترجمان شنیدن ان میشوی
برخفتگان به ظاهر بیدار..
تو فقط پژواک باش
چهار چیز هست که غیر قابل جبران و برگشت ناپذیر هست .
سنگ بعد از این که پرتاب شد
دشنام .. بعد از این که گفته شد..
موقعیت …. بعد از این که از دست رفت
و زمان… بعد از این که گذشت و سپری شد
بهشت از دست آدم رفت از اون روزی که گندم خورد
ببین چی میشه اون کس که یه جو از حق مردم خورد
کسایی که تو این دنیا حساب ما رو پیچیدن +یه روزی هر کسی باشن حساباشونو پس می دن
عبادت از سر وحشت واسه عاشق عبادت نیست
پرستش راه تسکینه پرستیدن تجارت نیست
سر آزادگی مردن ته دلدادگی میشه
یه وقتایی تمام دین همین آزادگی میشه
کنار سفره ی خالی یه دنیا آرزو چیدن
بفهمن آدمی یک عمر بهت گندم نشون می دن
نذار بازی کنن بازم برامون با همین نقشه
خدا هرگز کسایی رو که حق خوردن نمی بخشه
کسایی که به هر راهی دارن روزیتو می گیرن
گمونم یادشون رفته همه یک روز می میرن
جهان بدجور کوچیکه همه درگیر این دردیم
همه یک روز می فهمن چه جوری زندگی کردیم
بهشت از دست آدم رفت از اون روزی که گندم خورد
ببین چی میشه اون کس که یه جو از حق مردم خورد
کسایی که تو این دنیا حساب ما رو پیچیدن
یه روزی هر کسی باشن حساباشونو پس می دن
عبادت از سر وحشت واسه عاشق عبادت نیست
پرستش راه تسکینه پرستیدن تجارت نیست
سر آزادگی مردن ته دلدادگی میشه
یه وقتایی تمام دین همین آزادگی میشه
کنار سفره ی خالی یه دنیا آرزو چیدن
بفهمن آدمی یک عمر بهت گندم نشون می دن
نذار بازی کنن بازم برامون با همین نقشه
خدا هرگز کسایی رو که حق خوردن نمی بخشه
کسایی که به هر راهی دارن روزیتو می گیرن
گمونم یادشون رفته همه یک روز می میرن
جهان بدجور کوچیکه همه درگیر این دردیم
همه یک روز می فهمن چه جوری زندگی کردیم
همیشه صبر کردن، بخشیدن، ماندن و تحمل کردن به این معنا نیست که همه چیز درست می شود.
باید دست بکشی از بخشیدن کسی که هیچ وقت بخشیدنت را نفهمید...
وقتی می مانی و می بخشی فکر می کنند رفتن را بلد نیستی.
باید به آدمها از دست دادن را متذکر شد. آدمها همیشه نمی مانند.
یکجا در را باز می کنند و برای همیشه می روند...
(خدا کسانیکه حق ترا خوردند هرگز نمیبخشه ! )
بعضی برادرها ارث خواهر ها را نمی دهند . در مورد ارث خواهر و برادر توضیحاتی بفرمایید .
پاسخ – در بعضی از مناطق برادرها ، خواهرها را از ارث محروم می کنند .که برخلاف قانون خدا وبشریست .
وقتی شخصی از دنیا می رود اموالش متعلق به ورثه است .
ممکن است که فرد وصیت کرده باشد که ثلث اموالش را برای خودش خرج کرده باشند ولی بقیه متعلق به ورثه است .
هیچ کدام از وراث بدون اجازه ی دیگری نمی توانند از مال متوفی استفاده بکنند .
اگر وراث دیگر راضی باشند که بعضی از وراث از مال متوفی استفاده کنند اشکالی ندارد .
ولی اگر وراث راضی نباشند استفاده از این مال حرام است .
خواهرها که فرزندان متوفی هستند از کل اموال ارث می برند ولی سهم دختران نصف پسرها است .
اگر برادرها سهم خواهرها را نپردازند به آنها ظلم کرده اند .
اگر اموال را تصرف کنند تصرف آنها عدوانی است و آنها گناهکار هستند .
اگر هنوز این رسم غلط در بین بعضی از اقوام باقی مانده است باید آنرا از بین ببرند .
(خدا کسانیکه حق ترا خوردند هرگز نمیبخشه ! )

.: Weblog Themes By Pichak :.